نگاهش را شعر و رمانی شاهکار دیده ام
دختری که موهای بافته اش را با کشی سبز بسته و یک کتانی آل استار جگری رنگ پوشیده
روبروی هتلی که اقامت کرده ام .
کرکتال
نفس برآمده از خستگی
۱۳۸۹ شهریور ۱, دوشنبه
۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه
شب
برگ می ریزد ، کلاغ می قارد
ننم ننم نم نم است می بارد
میان برکه و شب ترانه پیچیده
میان برکه ی شب ستاره می بارد
ننم ننم نم نم است می بارد
میان برکه و شب ترانه پیچیده
میان برکه ی شب ستاره می بارد
۱۳۸۹ مرداد ۸, جمعه
غریب پای آن سپیدار و آشنای این نارنج
هیبتی داشت صدایش که گوشی را محکم تر چسباندم. برای اینکه لذت ببرم هرچه بیشتر از شنیدنش و توازن قریب میان آن عکس ها و صدایی که ازشان در نیامده بود و حالا از توی گوشی داشتم می شنیدم .
اشتراک در:
پستها (Atom)